حضرتی: راه فرماندهان و دانشمندان شهید ادامه دارد کارگردان ایرانی نامزد جشنواره نالیوود کانادا و برنده جوایز سن‌دیگو شد هزار و ۲۰۰ ساعت برنامه رادیویی، ویژه محرم ۱۴۰۴ برنامه ریزی برای ساخت انیمیشن راتاتویی ۲ جدیدترین آمار فروش سینما‌های کشور (۷ تیر ۱۴۰۴) | فروش حدود هفت میلیارد تومان بلیت در ۳ روز استوری جدید حامد بهداد | تسلیت به مردم داغدار + عکس انتشار کتاب «مداح شو» برای کودکان و نوجوانان نگاهی به ضعف‌های سریال «ناریا»؛ از روایت آشفته تا قصه مبهم! سعید روستایی و پیمان معادی در فهرست رای دهندگان اسکار هشدار وزیر فرهنگ درباره صداهای تفرقه‌افکنِ پس از جنگ چرا آهنگ «بوم، بوم، تل‌آویو»؛ در پاسخ حملات موشکی ایران به اسرائیل جهانی شد؟ + ویدئو نقدی بر وضعیت کنونی شعر آئینی | احساسات و گریه در شعر سوگ‌محور باید همراه محبت ولایت و شعور باشد برگزاری نشست انتقال تجربه با حضور عادل تبریزی در سینما هویزه مشهد شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران
سرخط خبرها

نماد وقار روی صحنه | یادی از اسماعیل شنگله هنرمند فقید کشورمان

  • کد خبر: ۳۳۶۲۱۷
  • ۱۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۵
نماد وقار روی صحنه | یادی از اسماعیل شنگله هنرمند فقید کشورمان
در روز‌هایی که هیچ‌کس الفبای بازیگری را نمی‌دانست و کمتر کتاب و محتوایی برای آموختن بود، نام «اسماعیل شنگله» همچون دیگر‌پیشگامان عرصه بازیگری، به تاریخ هنر ایران گره می‌خورد.

مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ ساکن کوچه‌پس‌کوچه‌های خیابان ری تهران است. در محله آبشار زندگی می‌کند. اسماعیل زمان زیادی برای آشنایی با پدرش نداشت. پدر او خیلی زود از دنیا می‌رود و اسماعیل در کودکی، حمایت پدر را از دست می‌دهد. مادر، اما مثل کوه، پشت او و خواهرش می‌ایستد و آنها را بزرگ می‌کند.

خواهرش چندسالی کوچک‌تر است و اسماعیل از کودکی برای او نقش پدر را بازی می‌کند. بیش از هرچیز در دنیا، مراقب خواهرش است. بیش از هرچیز در دنیا، خواهرش را دوست دارد. مادربزرگ هم به خانه‌شان رفت‌وآمد دارد تا مبادا احساس تنهایی کنند. زنی که قابلگی می‌کند و گاه‌وبیگاه به دنبالش می‌آیند تا برای زایمانی، خودش را برساند. اسماعیل دفتر و کتاب را دوست دارد. خودش را به کلاس درس محدود نمی‌کند. 

زیاد می‌خواند، زیاد تجربه می‌کند و زیاد می‌آموزد. در همان سال‌ها و در میان پرسه‌زنی‌هایش با گروهی به نام باربد آشنا می‌شود. اعضای باربد تئاتر کار می‌کنند. اسماعیل با تئاتر، گم‌شده زندگی‌اش را پیدا می‌کند. تئاتر تا عمیق‌ترین لایه‌های جان و تنش رسوخ می‌کند و سه سال بعد، وارد هنرستان می‌شود. بازیگری می‌خواند. در واقع بازیگری را نفس می‌کشد. وقتی دیپلمش را می‌گیرد، با حمید سمندریان آشنا می‌شود. بعد داوود رشیدی سر راه او قرار می‌گیرد و کمی بعد هم محمدعلی کشاورز و عزت‌ا... انتظامی را ملاقات می‌کند. آنها زبان اسماعیل را می‌فهمند.

سرمشق بازیگری

در زمانه‌ای که هنوز بسیاری از مردم تلویزیون ندارند و تئاتر شناخته‌شده نیست، اطرافیان اسماعیل شنگله، او را مجاب می‌کنند که برای ادامه تحصیل در رشته بازیگری راهی اروپا شود. آموختن زبان آلمانی را آغاز می‌کند. خیلی زود برای ادامه تحصیل راهی آلمان و اتریش می‌شود و در بهترین دانشگاه‌ها از حضور او استقبال می‌کنند.

مأموریت را که با موفقیت به پایان می‌رساند، به ایران بازمی‌گردد و داستان زندگی حرفه‌ای او از همین‌جا آغاز می‌شود. به‌عنوان یکی از نخستین دانش‌آموختگان رشته تئاتر از آکادمی هنر‌های دراماتیک وین، الفبای بازیگری را به ایران می‌آورد. تبدیل به ستاره‌ای، از نسلی می‌شود که تئاتر را به‌مثابه یک رسالت فهم می‌کنند. 

با نمایش‌نامه‌های کلاسیک تئاتر زندگی می‌کند و یک روز چخوف را به‌روی صحنه می‌برد و روز دیگر برشت را. تئاتر برای او عرصه اندیشه‌ورزی است؛ عرصه‌ای برای کاوش بیشتر. اگرچه او را با کار‌هایی مثل «سگ‌کشی» و «دایره مینا» به یاد می‌آورند، اما قدیمی‌تر‌های بازیگری، اسماعیل شنگله را با تئاتر تعریف می‌کنند. او آرام و بی‌ادعاست. بی‌نقاب و بی‌نمایش در میان مردم ظاهر می‌شود.

 از نسلِ افتاده و باوقاری است که بازیگری را در ایران ارتقا می‌دهند. آنها در ایران مصرف‌کننده و دنباله‌رویِ هیچ‌چیز و هیچ‌کس نیستند و در عوض، مسیری نو برای هنردوستان ایجاد می‌کنند. در روز‌هایی که هیچ‌کس الفبای بازیگری را نمی‌داند و کمتر کتاب و محتوایی برای آموختن است، به تولیدکنندگان این الفبا بدل می‌شوند. نام «اسماعیل شنگله» همچون دیگر‌پیشگامان عرصه بازیگری، به تاریخ هنر ایران گره می‌خورد.

بی‌ادعا و آرام

مرگ، غایب بزرگ دنیای ما بود. جایی دور از شهر و زندگی حضور داشت. پیوسته طرد می‌شد و فقط پشت دیوار‌های غسالخانه، کفن‌پیچ‌شده و در قبرستان‌های دورافتاده معنا پیدا می‌کرد. مرگ بعید بود. با نماد‌های سانتی‌مانتال دنیای امروزی پا به زندگی روزمره می‌گذاشت.

پشت تاج‌گل‌های بزرگ، روی بنر‌های تسلیت، توی قاب عکس‌های روتوش‌شده، با عطر شمع‌های کشیده و مزه پودر پسته و خلال بادام. تصویر بزک‌شده مرگ، اولین چیزی بود که همه‌گیری کرونا از ما گرفت. بعد از آن مرگ به آغوش زندگی برگشت و حقیقت نه‌چندان‌دور و بعیدی بود که توی صورتمان خورد. کرونا جان‌های عزیز بسیاری را گرفت که اسماعیل شنگله هم یکی از آنها بود. 

او که به‌تازگی سرطان را شکست داده بود، به کرونا مبتلا شد و در ۲۴‌تیرماه ۱۴۰۱ از دنیا رفت. او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) و در نزدیکی هما روستا، حمید سمندریان و محمدعلی کشاورز، یاران قدیمی‌اش، آرام گرفت. در روزی که فقط اعضای نزدیک خانواده‌اش حضور داشتند، بی‌ادعا و آرام به خاک سپرده شد؛ درست مانند روز‌هایی که روی صحنه‌ها و جلوی دوربین‌ها حاضر بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->